نفت همان دولت است و دولت همان نفت
رضا امیرخانی نویسندهای پایبند به اصول خود است. شاید راز علاقهی مردم، در صداقتی باشد که با قلم هنرمندانهی او عجین است.
شنیدهام که ستارهی دریایی اگر بازوش زیر سنگ گیر بیافتد، از خیر بازو میگذرد و آن را قطع میکند.
اما این مال وقتی است که ستاره بیم داشته باشد از خطر... دولت تا نفت دارد، خطری تهدیدش نمیکند! و اینگونه، اقتصاد دولتی و مدیر سهلتی ساخته میشود.
مادر یعنی وطن.طلا یعنی نفت.پدر یعنی دولت...این ملک پدرانی داشته است که برای حکومت، نه طلای مادر بلکه خود مادر را نیز فروخته اند! در چنین خانواده ای تنها مایه نجات، همت فرزندان است...از پدر کاری برنمی آید...